برای مجالس مداحی:

هرگز شده زین خاک بپرسی که تن کیست؟
وین گرد غم آلود غبار بدن کیست؟

از زیر قدومت شدی آگاه که آیا
مأوای که می‌باشد و یا که وطن کیست؟

بر خاطر تو هیچ گذشته است به بستان
کاین پنبه نوخاسته آیا کفن کیست؟

آن غنچة خندان که  نمودست دهن باز
لب‌های پر از خنده و شکّرشکن کیست؟

آن خشت که سر بر سر هم هِشته به هر کاخ
اعضای که می‌باشد و یا خاک تن کیست؟

آن رخنة دیوار که بر دیده هویداست
چاک دل سوزان که؟ خندان دهن کیست؟

امروز که خاک دگران شد چمن ما
تا روز دگر خاک من و تو چمن کیست؟

(طایی) نقل از کتاب گل‌های محبت (سید مهدی بامشکی)