فوران باد
در فوران باد ستارهها او را ستودند اشکی فرو چکید
و خندهای بر لب عاطفهها خشکید
چرا که گنج عظیم محبت با اولین نگاه سفیر اجل
در شبی وهم انگیز مدفون شهر بی خیابان شد
افسوس که هرگز درنیافتیم او را برای حسرت ما نتراشیده بودند
حالیا دلمردگی مان از آن است که افسانهاش ناتمام ماند
و با هجرتش ما را به سوگ صفا و صداقت نشاند
و اینک از آن همه تخیل با او بودن و آغوشش را جستن
افسانهای بیش نمانده است
نقل از: http://nymphlike.blogsky.com
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 9:8 توسط مستوفی
|